از همان دوران ابتدایی در زمینه قرائت قرآن مهارت داشتم و در دبستان هم پیش نماز بچه ها بودم و هم کارگری و چوپانی می کردم، اما تمام فکر و ذکرم این بود که دنبال دروس حوزوی بروم. همان زمان بود که برای اولین بار خدمت آیت الله کوهستانی رسیدم و متوجه شدم که آن مکان و ایشان را قبلا در خواب دیده ام.
اخلاص رمز موفقیت مردان خداست و حجت الاسلام والمسلمین دیانی تیلکی (رحمه الله علیه) را طلبه های مشهد به خوبی می شناسند ایشان از علمای مخلص دیار مازندران است که عمر خود را در راه خدمت به طلبه ها صرف کرد و این را افتخار خود بشمار می آورد و از همان اوایل طلبگی اش که اتاقی را در یکی از مدارس علمیه برای طلاب ساخته بود، خدمتش به طلاب آغاز شد و تا پایان عمر شریفش این خدمات پر ارزش ادامه یافت. ایشان این موفقیت ها را مرهون دعای پدر می داند که از همان بدو تولد که قنداقه اش را به دست پدر دادند برای دقایقی طولانی رو به قبله ایستاد و به درگاه خداوند متعال دعا و تضرع کرد که ایشان را عالم دین و خدمتگزار مذهب حقه قرار دهد، و در کنار این توکل به خداوند متعال و توسل به حضرت ولیعصر عجل الله را در کارها بسیار کارگشا می دانست.
این مصاحبه ای ست که در تاریخ ۱۲ دی ماه ۱۳۹۴ توسط حجت الاسلام عنابستانی از حجت الاسلام و المسلمین دیانی انجام شده است. ایشان خود خاطرات زیادی از حضور در مدرسه ی مبارکه ی امام محمد باقر(ع) دارد و سالها در دروس اخلاق این مدرسه که موسس و مدیر آن مرحوم دیانی است شرکت نموده است و می گوید: به یاد دارم در سال ۱۳۶۱ تا سال ۶۳ که در مدرسه حاج آقای امامی مشغول به تحصیل بودیم چون پنجشنبه ها مرحوم آیت الله دهشت در مدرسه امام محمد باقر(ع) درس اخلاق می گفتند، ما هم با علاقه پای درس ایشان حاضر می شدیم که بسیار سودمند و اثربخش بود.
در محضر استاد
عبدالمجید دیانی تیلکی هستم و زادگاهم تیلک مازندران، زادگاه علمای بزرگی همچون ملا صالح مازندرانی و ملا عبدالله شریعتمدار است که صاحب کرامات زیادی بوده اند و همچنین علمای انقلابی مانند شیخ محمد خلیلی که با آیت الله سید حسین قمی در قائله ی کشف حجاب اقدام کردند. در احوالات ملا عبدالله شریعتمدار از علمای تیلک معروف بود که در زمان ناصرالدین شاه در مسئله ای علما در پاسخ دچار مشکل شده بودند پاسخ را به شاه داده بود و از ایشان بسیار تجلیل شده بود و نامه شاه در این خصوص به والی مازندران موجود است که ایشان را مورد تجلیل قرارداد. علم و تقوای ایشان زبانزد بود ملا عبدالله شریعتمدار در آنجا موقوفه ای دارد که به عنوان شفا مردم از غذای آن جا استفاده میکنند و کرامات فراوانی در خصوص ملا عبدالله نقل شده است. مردم محلی کرامات فراوانی از ایشان نقل می کنند و ایشان در نهایت پس از عمری با برکت در جوار مضجع علی بن موسی الرضا(ع) مدفون گردید.
معنویت تیلک
جد من از علمای نجف دیده و عالمی بزرگوار بوده است چون در آن زمان هنوز مرسوم نبود که آیت الله بگویند به ایشان ملا می گفتند. عموی بنده هم از علمای نجف بود که در همان محل تیلک مدرسه ای بنا و آنرا مدیریت می کردند. ما هم وقتی دیدیم برخی مدارس مشهد طلبه های خود را در تابستان ها به شهرستان های مختلف به اردو می برند به این فکر افتادیم که در تیلک که محیطی معنوی و با صفا دارد، مدرسه ای بنا کنیم و به یاری خداوند متعال توانستیم مدرسه علمیه خوبی در تیلک که معنویت خاصی دارد بسازیم.
دوران کودکی
من در هفتم تیر ۱۳۱۹ در تیلک متولد شدم. پدرم تمام هم و غمش این بود که بنده روحانی بشوم. از همان بدو تولد که در گوش من اذان گفت، بسیار دعا کرد که من طلبه شوم و به یاد دارم که پدرم در هشت سالگی و درست هنگامی که مشغول آموزش قرآن به من بود ناگاه از دنیا رفت و من که کودک بودم متوجه نشدم و پس از مدتی فهمیدم که این حادثه پیش آمده است.
از همان دوران ابتدایی چون در زمینه قرائت قرآن مهارت داشتم، در دبستان هم پیش نماز بچه ها بودم و در همان دوران، کارگری و چوپانی می کردم، اما تمام فکر و ذکرم این بود که دنبال دروس حوزوی بروم. در همان زمان بود که برای اولین بار خدمت آیت الله کوهستانی رسیدیم و آنجا اتفاق عجیبی افتاد، متوجه شدم که آن مکان و ایشان را قبلا در خواب دیده ام.
بخشی از سطح و مقدمات را در خدمت ایشان خواندم و سپس به مدرسه امامیه ساری آمدم و در محضر آیت الله مفیدی یکی از علما و تحصیلکردگان حوزه علمیه نجف احکام را و آیت الله سعادت صرف میر را و آیت الله شفیعی دروس مقدماتی را گذراندم البته آن دوران مثل امروز نبود ما در تابستان کارگری می کردیم و در زمستان به تحصیل مشغول می شدیم.
هر چه داریم متعلق به وجود نازنین امام هشتم علیه السلام است
پس از مدتی تصمیم گرفتم به حوزه علمیه مشهد نقل مکان کنم که “هر چه داریم متعلق به وجود نازنین امام هشتم علیه السلام است”. در سال ۱۳۳۹ وارد مشهد شدم و در مدرسه پریزاد ساکن گردیدم و سپس به مدرسه خیرات خان آمدم و به یاد دارم که در این مدرسه با پرداخت ۳۰ تومان به یک طلبه که اهل گلپایگان بود در اتاق او ساکن شدم. “خدایا تو خودت شاهدی” از همان دوران عاشق این بودم که به طلبهها خدمت کنم اگر کسی جا و مکانی نداشت برایش فراهم می کردم و از همان دوران تحصیل و تدریس و راهنمایی طلبه ها را شروع کردم و به یاد دارم که در همان مدرسه یکی از اتاق ها که مخروبه شده بود را با کمک مالی آیت الله مروارید که انصافا همیشه طلاب را یاری می کردند تعمیر و تجهیز کردیم. و سه نفر از طلاب را در آن اتاق جدید جا دادیم.
از همان اوایل طلبگی چون هر کسی نیاز به استاد و راهنما و الگویی دارد آیت الله مروارید را در تمامی امور خود الگو قرار داده بودم و هر روز در حرم مطهر رضوی پشت سر ایشان نماز صبح را می خواندم و با ایشان در تمام امور مشورت می کردم و ایشان نیز تا آخر عمر شریفشان به بنده عنایت ویژه ای داشتند حتی در اواخر عمر شریفشان در زمانی که حال ایشان مساعد نبود و کسی را به حضور نمی پذیرفتند بنده اجازه ملاقات با ایشان را پیدا می کردم.
در مشهد ادبیات عرب را در محضر مرحوم ادیب نیشابوری خواندم و معالم را در محضر آیت الله صالحی و از همان اوایل حرکت حضرت امام خمینی(ره) ما نیز در مشهد فعالیتهای مبارزاتی خود بر علیه رژیم پهلوی آغاز کردیم و با وجود کمبود امکانات تایپ و کپی با کاربن به انتشار اعلامیه های حضرت امام(ره) علیه رژیم می پرداختیم و در همان سال ۱۳۴۲ بنده دستگیر و پشت باغ ملی که محل ساواک بود زندانی شدم.
حضرات آیات صالحی، میلانی، اشکذری، مرحوم دهشت و همچنین شیخ غلامحسین تبریزی و حاج آقای موسوی نژاد از چهره های مبرز و اساتید دیگری بودند که سالها در مشهد در محضرشان تلمذ نموده و کسب فیض کردیم.
تاسیس مدرسه
در سال ۱۳۵۲ برادری به نام آقای ایزدی، منزلی را در خیابان دهم کوی طلاب اجاره کرده بود و آن را به مدرسه علمیه تبدیل نمودیم و طلبه ها در آنجا درس می خواندند، امتحان می گرفتیم و یک ماشین نویس قدیمی را می آوردیم که برای طلبه ها کارنامه را تایپ کند. پس از آن دو سال منزل دیگری اجاره کردیم، اما صاحب آن خانه که خدا رحمتش کند، هیچ پولی از ما بابت اجاره دریافت نکرد و در واقع هم بسیار تنگدست بودیم و حتی پول برای دم کردن یک چای نداشتیم اما امروز بحمدلله خیلی وضعیت بهتر شده است.
بنای مدرسه ی مبارکه ی امام محمد باقر علیه السلام
در مسجد ملا هاشم در محفل درس معالم آیت الله واعظ طبسی نیز شرکت می کردم ایشان بنده را می شناختند و پس از انقلاب برای ساختن مدرسه امام محمد باقر(ع) نزد ایشان رفتم و با اخذ زمین و مجوز از ایشان با کمک آیت الله طالقانی مدرسه مبارکه امام باقر(ع) ساخته شد. اینجا باید ذکر شود که پی این ساختمان را خود طلبه ها کندند و در احداث ساختمان مشارکت داشتند و من هم اینجا هم خادم بودم هم مدیر و هم کارهای دیگر را انجام می دادم. آیت الله طبسی در ابتدای کار و در انتهای آن به ما سرکشی کردند و همواره مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشتیم.
شخصیت های زیادی در این مدرسه تحصیل و تدریس کردند و اکنون در موقعیت های مهمی در سطح کشور مشغول خدمت هستند. پس از ساخت مدرسه کم کم آن را گسترش دادیم تا به شکل امروزی رسید.
آیت الله میلانی، مروج وحدت اسلامی
علامه طباطبایی، آیت الله میلانی را اعلم می دانستند و بنده هم به درس ایشان میرفتم. بنده در درس آیت الله میلانی نیز حاضر می شدم و از شاگردان ایشان نیزبه شمار می رفتیم و ایشان چهره اجتماعی و انقلابی بودند و برای حمایت از امام(ره) حتی به تهران رفته بودند و باید بگویم که ایشان حوزه را زنده کرد و حتی از ایشان کراماتی نقل می شد و مشهور بود که از حالات باطنی برخی طلاب به آنها اطلاع داده اند و خودم شاهد بودم که مفتی اعظم مصر نزد ایشان آمده بود که این نشانگر این بود که ایشان یک شخصیت مروج وحدت اسلامی نیز بود. از خصوصیات آیت الله میلانی این بود که مدارس را نظام مند نمود. بنده چند سالی هم در مدرسه حاج آقای موسوی نژاد در امور مدرسه به ایشان کمک می کردم.
رمز موفقیت
من در مسیر تبلیغی خودم از خداوند متعال استمداد می جستم و به امام زمان(عج) توسل می کردم تا آن حضرت مرا یاری کند و دو مطلب را که معاد و عنایت امام زمان(عج) است را همیشه مورد تاکید قرار دادم و معتقدم که مشکلات ما به خاطر این است که یقین به معاد نداریم به طلبه ها می گویم قبل از منبر دو رکعت نماز بخوانید از خداوند کمک بخواهید و از امام زمان(عج)، توسل بجویید.
استمداد از الله بسیار راهگشاست حتما لازم نیست که برای نماز جای خاصی و مکان خاصی وجود داشته باشد و در هر حالتی می توانیم دو رکعت نماز را به جای آورد. در روستای ارچنگ در میدان شهدا و مکان های زیاد دیگری از جمله در شاندیز و کاریزنو و اطراف ساری و تیلک و جوین، نیز مساجدی ساختیم که باعنایت خداوند متعال این کارها انجام شده است.
از نافلههای شبانه طلاب تا رشادتهای دفاع مقدس
مدرسه امام باقر(ع) به گونهای بود که همه طلاب در آن نافله شب می خواندند و به این شکل نبود که کسی به خاطر اینکه ریا نشود برود و مخفیانه نماز شب بخواند و درس اخلاق و احکام و عقاید و این نماز شب ها طلاب را به معنای واقعی کلمه خودساخته بار می آورد که همین طلاب به صورت داوطلبانه جویای شرکت در جبهه می شدند و افتخارما این است که بدون هیچ اجباری از این مدرسه شهدا و جانبازان زیادی تقدیم انقلاب شد. این مدرسه ۳۳ شهید و بیش از ۱۰۰ جانباز و مجروح را تقدیم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمود.
ایمان و تقوا اگر باشد انسان به جبهه میرود و شهید می شود اگر شما میبینید عده ای مثلاً در فتنه ۸۸ حضور می یابند یا دچار بی بند و باری و بی عفتی شدهاند به خاطر این است که اهل تقوا و معاد نیستند و از خدا نمی ترسند.
اگر موفقیتی در زندگی ام داشته ام در اثر عنایت خداوند متعال و دعای پدرم و جدم است که یک بچه یتیم می آید و باعث میشود بیش از ۲۰۰۰ نفر ایرانی و خارجی طلبه شوند و هم اکنون در مدرسه امام محمد باقر(ع) و جامعه المصطفی مشغول به تحصیل هستند.
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفتهای به عنایت رها مکن
من همان کسی بودم که میگفتم روزی ۵ قران برا صبحانه و ناهار و شام برای من کافی است و در نهایت فقر و تنگدستی اما با مناعت طبع می زیستم، در ماه رمضان با اینکه گرسنه بودم اما حتی دعوت آستان قدس را هم رد میکردم و نمیرفتم چون زیر نظر شاه بود و این مناعت طبع من بود. و این نکته مهم را هم بگویم که برای موفقیت یک روحانی باید همسرش با او همراه و همفکر باشد و من این نکته را برای ازدواج در نظر گرفتم و از خداوند متعال همسری خواستم که با من همراه هم فکر باشد و با خانواده ای وصلت کردم که همسر بنده از سادات هستند و بسیار فهیم و صبور بود و بنده را همراهی نمود. خداوند هم به ما سه فرزند پسر و دو دختر عنایت کرد که همه اهل دیانت و انقلاب و ولایت هستند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی و توسعه:استودیو هنر ایده نگار