رهبر انقلاب حدود شش ماه پیش، صریحاً فرمودهاند که ما در تبلیغ، کمّاً و کیفاً ضعیف هستیم. حالا این تبلیغ میتواند در موضوعات اجتماعی و سیاسی امروز باشد یا در موضوعات دینی. البته اگر کیفیت تبلیغ ما درست شود، کمّیت آن هم درست میشود، یعنی حرف خوب اگر شنیده شود، این حرف خوب را همه تکرار میکنند، لذا کمّیت آن هم بهبود پیدا خواهد کرد.
شفقنا- حجت الاسلام علیرضا پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان با حضور در برنامۀ سحر شبکه افق، فصل جدیدی از سلسله مباحثی درباره «تاریخ بعثت و عصر ظهور» را آغاز کرده است. او باتوجه به ضعف در تبلیغات و اهمیت جهاد تبیین گفت: باید این ضعف را بشناسیم و آن را برطرف کنیم. شاید لازم باشد که ما یک ادبیات نو انتخاب کنیم، شاید لازم باشد که از زوایای جدیدی نگاه کنیم، شاید به برخی از روشهای مرسوم باید بگوییم که این روشها غلط است.
به گزارش شفقنا، در ادامه، فرازهایی از جلسه اول این گفتگو را میخوانید:
یکی از دلالتهای جهاد تبیین این است که ما تا کنون، خوب به تبلیغ و تعلیم دین نپرداختهایم
در ابتدا و قبل از شروع بحث، میخواهم نکتهای را عرض کنم که موجب بشود امسال نسبت به سال قبل، راحتتر بتوانیم صحبت کنیم. بنده در بحث سال گذشته، خیلی با احتیاط صحبت میکردم از این جهت که یک قسمتهایی از بحث ممکن بود تعجب برانگیز باشد، ولی امسال میخواهم یکمقدار این احتیاط را کنار بگذارم؛ آنهم بهدلیل همین نکتهای که در ابتدای بحث میخواهم عرض کنم.
رهبر انقلاب از جهاد تبیین به عنوان واجب عینی و فوری سخن گفتند، یعنی برای همۀ ما لازم است که یک تلاش سنگین را برای تبیین، انجام بدهیم؛ از تبیین مسائل نظام و انقلاب تا تبیین اصل دین که اینها به هم گره خورده است. یکی از دلالتهای جهاد تبیین، این است که ما در تبیین دین، تا کنون ضعیف بودهایم.
وقتی میگوییم «ما در تبیین دین، ضعیف بودیم» یعنی چه؟ ما آخوندها در همۀ شبکهها صحبت میکنیم، در مدرسههای ما هم درسهای دینی هست و در دانشگاهها هم درسهای معارف هست! خُب حتماً همۀ اینها ضعیف بوده است، لذا هر طلبهای مثل بنده خواست تبیین کند، باید این احتمال را بدهیم که او هم جزء ضُعفا است و او هم در تبیین، ضعف دارد.
ما چهل سال است که داریم دربارۀ دین صحبت میکنیم، اما تازه رسیدهایم به «جهاد تبیین»! پس تا حالا داشتیم چهکار میکردیم؟ نه اینکه حرفهای غلطی زده شده باشد، اما حتماً حرفهایی زده شده است که آنچنان دارای اولویت نبوده است. حتماً حرفهای بیربط ولی خوب و صحیح و سرگرمکننده زده شده است.
یک مبلغ دینی و یک معلم دین، میتواند با غیرمفیدترین حرفهای خوب و صحیح، و با هنر خودش مردم را سرگرم کند. اما باید دید که نتیجۀ این حرفها، چه بوده و چه چیزی تغییر کرده است؟ فعلاً که ما بعد از چهل سال تبلیغ، به «جهاد تبیین» رسیدهایم! خُب اگر تا حالا خوب تبیین کرده بودیم که این نیاز برطرف شده بود، دیگر به تبلیغ و تبیینِ عادی میپرداختیم نه جهاد تبیین! مثلاً اگر رهبر انقلاب بفرمایند «ما به یک تحول در عرصۀ شعر، نیاز داریم» این یعنی وضع شعر ما الان خوب نیست.
ما در تبلیغ دین ضعفهایی داریم که باید برطرف کنیم
رهبر انقلاب حدود شش ماه پیش، صریحاً فرمودهاند که ما در تبلیغ، کمّاً و کیفاً ضعیف هستیم. حالا این تبلیغ میتواند در موضوعات اجتماعی و سیاسی امروز باشد یا در موضوعات دینی. البته اگر کیفیت تبلیغ ما درست شود، کمّیت آن هم درست میشود، یعنی حرف خوب اگر شنیده شود، این حرف خوب را همه تکرار میکنند، لذا کمّیت آن هم بهبود پیدا خواهد کرد.
حالا ما میخواهیم به ادامۀ بحث سال گذشته بپردازیم؛ با این پیشفرض که ما ضعفهایی در تبیین دین داشتهایم. مثلاً بنده باید فکر کنم دربارۀ اینکه چه ضعفهایی در کار بنده بوده است، به عنوان مثال دربارۀ کدام آیات قرآن باید بحث میکردم که این کار را نکردهام؟
اگر ما در تبلیغ و تبیین، ضعفی داریم که موجب این امرِ «جهاد تبیین» شده است و اگر بخشی از این ضعف، در نحوۀ تبلیغ و تبیین دین هست، پس باید این ضعف را بشناسیم و آن را برطرف کنیم. شاید لازم باشد که ما یک ادبیات نو انتخاب کنیم، شاید لازم باشد که از زوایای جدیدی نگاه کنیم، شاید به برخی از روشهای مرسوم باید بگوییم که این روشها غلط است.
بنده نمیخواهم نسبت به مبلغان ارجمند و معلمان دینی، بیان انتقادی یا چالشی داشته باشم، منتها برداشت کلی و نتیجۀ نهایی از اینهمه سخنان دینی که گفته شده است این شده است که الان در جامعۀ ما انواع سکولاریزم غلبه دارد، یعنی ذهن بسیاری از مردم درگیر است. حتماً ما درست تبیین نکردهایم، و اینها را باید اصلاح کنیم.
مهمترین مانع سرِ راه بعثت نبوی، غرور مؤمنان و دینداران بود
با توجه به این نکتۀ مقدماتی، به سراغ موضوع اصلی بحث برویم و یکمقدار جسورانهتر به بحث بپردازیم. موضوع بحث ما این بود که همان اتفاقی که در ظهور پیامبر(ص) افتاد، در ظهور امام زمان(ع) هم میخواهد رخ بدهد. پیامبر(ص) هم در واقع ظهور کردند؛ آن هم یک ظهور بود. یک مرتبهای از «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه»(توبه،۳۳) در همان زمان رخ داد و امام زمان(ع) هم در واقع همین اتفاق را میخواهند رقم بزنند.
سال گذشته دربارۀ شباهتهای بعثت و ظهور صحبت کردیم، و برخی موانع سرِ راه بعثت و ظهور را بیان کردیم. یکی از قسمتهای چالشیِ بحث این بود که عرض کردیم «مهمترین مانع سرِ راه بعثت نبوی، غرور مؤمنان و دینداران بود» چون در دوران جاهلیت هم آنها دین داشتند؛ با اینکه تحت عنوان «جاهلیت» از آن دوره یاد میشود و درست هم هست، ولی اینطور نبوده که آنها ملحد باشند و خدا را قبول نداشته باشند. اینطور هم نبوده که آنها «بت» را بهجای خدا قرار بدهند، بلکه بت، صورتهایی از تحریف دینشان بوده است.
همین الان هم، غرور دینداران یکی از موانع ظهور است
یکی از بزرگترین موانع بعثت، غرور دینداران بوده است. خُب آیا همین الان، این یکی از موانع ظهور هم هست یا نه؟ بله، واقعاً همینطور است. مرحوم شاهآبادی(استاد حضرت امام) میفرمود: مشکل اولِ ما، غرور مؤمنین است… آیا این غرور تمام شده است یا نه؟ تازه الآن به یک پیروزهایی هم رسیدهایم و این مسئله جدیتر هم شده است.
ما خیلی دنبال این نباشیم که آدم بدها را خوب کنیم، اگر خوبها خوبتر بشوند، عالم نورانی میشود. همیشه مشکل این بوده است که خوبها تا نصف راه میروند و بقیه راه را ادامه نمیدهند. قوم بنیاسرائیل هم همینطور بودند؛ تا نصف راه را رفتند ولی حاضر نشدند بقیه راه را بروند. چقدر هم زجر کشیده بودند! حضرت موسی آمدند و بنیاسرائیل را نجات دادند و دشمنان را نابود کردند و آنهمه معجزات و نعمات برایشان آوردند. فقط مانده بود که بروند فلسطین را از دست دشمنان دین بگیرند. ولی آنها گفتند: نه دیگر تو خودت با خدای خودت برو بجنگ! درواقع آنها از سرِ سیری، با دین برخورد کردند.
الان خیلیها دارند همان کار ابلیس را با افکار انسانها انجام میدهند
ما در بحث تبلیغ هم باید به این موضوع توجه کنیم و مراقب باشیم که یک وقت خودمان دچار غرور نشده باشیم. اگر یک عدهای از سخنرانی ما تعریف کردند و گفتند «به به، خیلی استفاده کردیم» به خودمان غرّه نشویم. شاید ما با هنر سخنوری، او را سرگرم کردهایم ولی او را پیش نبرده باشیم. چقدر باید در سخنرانی، از هنر سخنوری پرهیز کنیم که مبادا از محتوا عقب بمانیم!
خیلی از صفحاتی که در فضای مجازی اینهمه طرفدار دارد؛ در موضوعات انسانی، برای انرژی دادن و انگیزهدادن به انسانها و… حرفهای خوبی است ولی حرفهایشان آدمها را متوقف میکند و توجه آدمها را به جایی جلب میکند که نباید جلب کند؛ لذا اینها جنایت است!
وقتی شما توجه یک کسی را به یک خوبیای جلب کردید که او را منحرف کند، این کار مثل کار ابلیس است! ابلیس که حضرت آدم(ع) را به عرقخوری و ترک نماز و … دعوت نکرد، بلکه گفت: ببین بهشت چه نعمت خوبی است، آیا میخواهی جاودانه بشود؟ «هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى»(طه،۱۲۰) اینکه حرف خیلی خوبی بود! الان خیلیها دارند همین کار را با افکار انسانها انجام میدهند. لذا سخت است که بگویید «فلان بحث اخلاقی دارد حواس شما را از یک موضوع اصلی، پرت میکند!»
ما در تبلیغ دین، حتماً ضعیف یا بد عمل کردهایم که خیلیها فکر میکنند «آزادی» یک مفهوم غربی است
یکی از موانع برجسته در بعثت نبوی، غرور بود و این غرور باید برطرف میشد. رسولخدا(ص) این غرور را شکست و یک تفوّقی بر دیگر ادیان ایجاد شد و یک تواضعی نسبت به دین رسولخدا(ص) ایجاد شد. بعد از این تفوّق، اولین کار مهمی که رسولخدا(ص) میخواستند انجام بدهند این بود که مناسبات اجتماعی را تغییر بدهند. ما در اینباره صحبت کردیم که پیامبر(ص) آزادی میدهد و آن شعر مولوی را خواندیم که میگوید «کیست مولا آنک آزادت کند/ بند رقیت ز پایت بر کَنَد/ چون به آزادی نبوت هادی است/ مؤمنان را ز انبیا آزادی است» ما در تبلیغ دین، حتماً ضعیف یا بد عمل کردهایم که هنوز هم خیلیها فکر میکنند «آزادی» یک مفهوم غربی است و از غرب آمده است. واقعاً به فضای عمومی تبلیغ دین، نقد وارد است که برداشت غلط داده است و برداشت درست را منتقل نکرده است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی و توسعه:استودیو هنر ایده نگار