بنابراین شیخ مفید شروع یک حرکت زیبایی است که نه مانند استادش شیخ صدوق جمود بر نص داشت که در آن تفکر و اجتهاد صورت نگرفته و رد فرع بر اصل انجام نشود، و نه مثل استاد دیگرش ابن جنید آنقدر درب را باز بگذارد که قیاس و اجتهادهای بی مبنا و بی استناد هم راه پیدا کند.
به طور قطع شیعه و حوزه های علمیه شیعه امروزه هرچه دارند مرهون مجاهدت و تلاش های بزرگان شیعه در حفظ معارف اهل بیت (ع) و تبیین و ارتقاء علوم و دانش های مرتبط با آن است. از این رو شناخت این بزرگان نه تنها بستری برای الگوگیری و فراگرفتن درس هایی برای طی طریق طلبگی است، بلکه گامی است مهم در شناخت عمیق تر علوم دینی، از این رو سایت مدرسه علمیه امام محمدباقر(ع) در نظر دارد تا در مناسبت ها و فواصل مختلف به معرفی یکی از این بزرگان شیعه بپردازد. برای این منظور با حجت الاسلام و المسلمین مصطفی حسینی به گفتگو پیرامون شخصیت و جایگاه شیخ مفید در فقه شیعه پرداخته ایم.
در ابتدا کمی در مورد شخصیت و جایگاه شیخ مفید در فقه شیعه مقدمه ای بفرمایید.
شیخ مفید از بزرگان دین ما و از جمله مصادیق بارز این حدیث شریف از امام حسن عسگری (ع) هستند که حضرت می فرمایند: «فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا علی هواه، مطیعا لامر مولاه، فللعوام ان یقلدوه» یعنی «دانشمندانی که پاکی روح خود را حفظ کنند، و دین خود را نگهدارند، مخالف هوا و هوس و مطیع فرمان مولای خویش باشند، مردم میتوانند از آنها پیروی کنند»
شاید ما در میان علما سابقاً و لاحقاً شخصیتی به بزرگی شیخ مفید نداشته باشیم. هم در مکتب اجتهادی و فقاهتی ایشان، هم در اساتید، و هم در شاگردانی که تربیت کردهاند شیخ مفید جایگاه و شخصیت جامع و ویژهای دارد. حتی مشهور و منقول است که امام زمان(عج) به ایشان توقیع نوشتهاند. ما کمتر در میان علما داریم که امام زمان(عج) به ایشان توقیع نوشته باشند. اما نامه امام زمان(عج) به شیخ مفید معروف و مسلم است، و حضرت شیخ را مورد وثوق و دوست خودشان معرفی کرده اند. و حتی گفته شده است که بعد از رحلت شیخ مفید صبح دیدند که بر قبر (یا کفن) ایشان نوشته شده «لا صَوَّتَ النَّاعِیَ بِفَقْدِکَ اِنَّما/ یَوْمٌ عَلی آلِ الرَّسُولِ عَظِیمٌ // اِنْ کُنْتَ قَدْ غَیَّبْتَ فِی جَدَثِ الَّثری، / فَالْعِلْمُ وَ التَّوْحِیدُ فِیکَ مُقِیمُ // وَالْقائِمُ الْمَهْدِیُّ یَفْرَحُ کُلَّما / تَلِیَتْ عَلَیْهِ مِنَ الدُّرُوسِ عُلُومُ » و این شعر را منصوب به امام زمان (عج) و با خط ایشان میدانند.
جایگاه ایشان در فقه شیعه و تاثیرشان بر شیوه های اجتهاد فقهی چگونه است؟
اول لازم است که فقه، فقیه و فقاهت را معنا کنیم. فقه در لغت به معنای فهم عمیق است؛ و در اصطلاح به استنباط و اجتهاد احکام از ادله و مستندات گفته میشود. فقیه هم به کسی گفته میشود که این کار را انجام میدهد. البته اجتهاد در آن زمان معنای درستی نداشته است. چرا که در آن زمان تفکر اهل سنت بر جامعه اسلامی حاکم بوده و آنها نیز قیاس و اجتهاد رأی را حجت میدانستند و با اجتهاد و قیاس احکام را بدست میآوردند. بنابراین در آن دوره اجتهاد معنایی مضموم و منفی داشته و به نوعی خودرأیی معنا میشده است. شیخ مفید هم خود را مجتهد ندانسته و حتی در رد اجتهاد رسالهای دارد. شیوه اجتهادی ابن جنید که استاد شیخ مفید است به همین معنای اجتهاد بوده است. از سویی دیگر برخی دیگر از علما مانند شیخ صدوق (که ایشان هم استاد دیگر شیخ مفید است) جمود بر نص داشته اند. که شیخ مفید این کار را هم درست نمیداند. بنابراین شیخ مفید شروع یک حرکت زیبایی است که اجتهاد را که معنایی مضموم داشته و به معنای قیاس و رأی است ( آنگونه که در مکتب اهل سنت وجود داشت) به اجتهاد ممدوح و استنباط احکام از ادله تبدیل می کند. یعنی نه مانند استادش شیخ صدوق جمود بر نص داشته که در آن تفکر و اجتهاد صورت نگرفته و رد فرع بر اصل انجام نشود، و نه مثل استاد دیگرش ابن جنید آنقدر درب را باز بگذارد که قیاس و اجتهادهای بی مبنا و بی استناد هم راه پیدا بکند.
براین اساس شیخ مفید آغاز یک دوره جدید در فقه شیعه است. این دوره ها در فقه شیعه چگونه تقسیم بندی می شود؟
دوره های فقه را به ۱۰ دوره تقسیم میکنند. دوره اول از آغاز بعثت پیغمبر(ص) تا رحلت ایشان به مدت ۲۳ سال است. در این دوره کلیات وحیانی را داریم مواردی مانند يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ، يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ، يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ و غیره. مرحوم سید شرف الدین کتابی دارند به نام «النص و الاجتهاد». در آنجا ایشان مینویسند که پبامبر اکرم(ص) وقتی نمایندگانی را برای تبلیغ ارسال میکردند طریقه استباط و اجتهاد را به آنها یاد میدادند. مثلاً میگفتند اگر مسائلی مطرح میشود به قرآن و سنت مراجعه کنید و اگر در قرآن و یا سنت نبود یک رأی خوبی را که با عقل سازگاری داشته و مشکل مردم را حل میکند انتخاب کنید. یعنی با توجه به عمومات قرآنی و سنت اجتهاد کنید؛ همان کاری که امروز مجتهدین ما انجام میدهند.
دوره دوم از سال ۱۱ تا ۲۶۰ هجری قمری است که دوره تبیین شریعت توسط حضرات معصومین(ع) است. که این دوره را باز با توجه به محدودیتهایی که برای ائمه وجود داشته است به سه دوره تقسیم میکنند؛ دوران پیش از امام صادق(ع)، دوران امام صادق(ع) و دوران بعد از ایشان. که هر دوره با توجه به شرایط زمانی ویژگیهای خاصی داشته است. در این دوره تبیین توسط خود اهل بیت(ع) انجام میگرفته است. امام صادق(ع) به یکی از شاگردانشان میفرمودند دوست میدارم بنشینی در آستانه خانه و برای مردم اجتهاد کنی. و تشویق میکردند که روش اجتهاد فقیهانه گم نشود.
دوران سوم است دوران شکوفایی و قانونمندی فقه و فقاهت است. که میشود از ابتدای غیبت کبری یعنی سال ۲۶۰ تا زمان ظهور شیخ طوسی یعنی سال ۴۳۶ هجری قمری . یعنی تقریبا حدود ۱۷۰ سال . شیخ مفید کار مهم خودش را در این دوره انجام داده و فقاهت را پویا و فعال میکند.
در مورد ویژگی های این دوره کمی بیشتر توضیح بفرمایید.
یکی از ویژگیهای این زمان این است که در این دوره بحث کتابت فقه خیلی گسترده صورت میگیرد. به گونهای که خود شیخ مفید حدود ۲۰۰ اثر دارد. چرا که شیخ مفید فردی جامع در فقه، کلام، تفسیر، تاریخ و حتی فقه اهل سنت است. فقه مقارن نیز در همین دوره شکل میگیرد. ایشان اساتید بزرگی مانند شیخ صدوق، ابن قولویه، ابن جنید؛ و شاگردان بزرگی مانند سیدمرتضی، سیدرضی، شیخ طوسی، شیخ نجاشی تربیت میکند.
خصوصیت دیگر همانطور که عرض شد این است که شکوفایی اجتهاد شیعه با پایان یافتن دوره نصوص اتفاق میافتد. چرا که دیگر امامی نیست که بتوانیم نص را از زبانش بشنویم.
ویژگی دیگر ظهور سه گرایش مختلف در امامیه و علمای شیعه است. یکی اهل حدیث مانند شیخ کلینی و شیخ صدوق. دیگری جریان اهل اجتهاد و عقلگرایی مانند ابن ابی عقیل و ابن جنید، و جریان معتدل مانند ابن قولویه و خود شیخ مفید.
و خوب شیخ مفید سردمدار این دوره است که با نوشتن کتابهای متعدد و تدریسهای مفصل، و حتی مناظرات زیاد این دوره را شکل میدهد. خوب است اینجا اشاره کنم که یکی از ابعاد علمی شیخ مفید تبحر ایشان در کلام است و تبحر ایشان در مناظرات است. تا جایی که وقتی از دنیا می رود کسی مانند خطیب بغدادی از علمای بزرگ اهل سنت آنزمان میگوید با رحلت شیخ مفید اهل سنت میتوانند نفسی بکشد. چون هیج کس حریف ایشان در مناظرات نبود. این موضوع را خود اهل سنت مانند خطیب بغدادی در تاریخ بغداد و ذهبی در لسان المیزان ذکر کردهاند.
زندگی و حیات شیخ مفید چه درسها و آموزه هایی میتواند برای طلبه امروز داشته باشد؟
اولین درس برای طلبه امروز علوّ همت است. امام سجاد (ع) میفرمایند « مِن الهِمَمِ أعلاها » یعنی خدایا بلندترین همت را از تو میخواهم. امروز طلبه ما نباید همت را پایین بگیرد و باید قلههای اجتهاد مانند شیخ مفید، شیخ صدوق، و یا مراجع معاصر مانند امام یا آیت الله بهجت را در نظر بگیرد تا بتواند به جایی برسد. اینکه طلبه دنبال این باشد که یک استاد معمولی بشود و یا امام جمعه، یا نمایندهای در فلان اداره شود، به جایی نخواهد رسید. باید همت طلبه قلههای اجتهاد باشد.
دوم جامعیت طلبه است. حوزه باید مانند پزشکی عمل کند. یک پزشک در ابتدا با دردها و داروهای عمومی آشنا میشود و بعد از ۷ سال وارد یک رشته تخصصی و پس از آن به فوق تخصص ورود میکند. یک طلبه هم باید در ابتدا هم فقه بداند و هم تاریخ و کلام و تفسیر. بعد میتواند در یک رشته متخصص باشد مثلا در فقه، و پس از آن در یک زمینه فوق تخصص بگیرد مثلا در فقه حج، فقه رمز ارزها، فقه فضای مجازی، فقه رسانه و سایر فقههای مضاعف. لذا نباید تخصصگرایی ما را از جامعیت باز بدارد. همانگونه که شیخ مفید جامع بود.
نکته سوم این است که طلبه باید عالم به زمان باشد. امام زمان فرمودند عالم به زمان حوادث او را متوقف نمیکند. امروز یک طلبه نمیتواند فقط فقه بخواند و نسبت به انقلاب، ولایت و جامعه خودش بیتفاوت باشد. امروزه طلبه ای موفق است که دشمن و دوست خودش را بشناسد. اصول و فقهی که از آن دشمنشناسی، ولایتشناسی، فقه حکومتی و فقه پویا در نیاید این اصول و فقه به درد نمیخورد.
نکته بعدی توجه به مسائل معنوی است. شیخ مفید با آن جامعیت و علم که عمر خود را بی جهت صرف نکرده است. باز آنگونه به معنویات توجه دارد که قابلیت پیدا می کند امام زمان(عج) به ایشان نامه بنویسد. امروز هم باید طلبه ما در کنار تحصیلات خود از معنویت و توسل به اهل بیت غفلت نکند.
نکته دیگر اینکه طلبه باید خود را مرزبان حریم جسم، فکر و عقیده ایتام آل محمد بداند و در خط مقدم حضور داشته باشد. حال چه جنگ فیزیکی باشد، چه جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی و جنگ فکرها و اندیشه ها. ما الان در دورانی قرار گرفته ایم که در این دوران فقه اهل بیت عملیاتی شده است. تا حالا فقه، و فقه حکومتی در کتابها بوده است و عملی نبوده است اما اکنون فقه به عنوان طلایهدار برنامه برای زندگی مردم مطرح شده است و می خواهد جامعه را اداره کند. و مدعی است که می تواند. حال اگر چنین توانایی دارد، این فقه که خودش حرف نمیزند. امیر المومنین(ع) میفرماید قرآن ساکت است و ما باید حرفش را بزنیم. فقه هم به همین صورت است. بنابراین این طلبهها و حوزهها هستند که باید استنباط کرده و احکام دین مردم را از متون مقدس استخراج کرده و عملیاتی کنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
۳۲۷۳۱۲۵۶ -۰۵۱
commercial@site.ir
مشهد مقدس، شهید مفتح ۳۱
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی و توسعه:استودیو هنر ایده نگار